کد مطلب:25348
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:18
حضرت يعقوب(7) به علت علم غيب ميدانست كه يوسف(7) زنده است. پس چرا آنقدر گريست تا نابينا شد؟ (آن هم به خاطر دوري از يك بندة خدا)
انبيأ الهي، معصوم بوده و خليفه خدا روي زمين هستند. يكي از بارزترين جنبههاي مثبت در وجود آن بزرگواران، عطوفت، مهرباني، دلسوزي و عاطفة بسيار قوي آنهاست. حال چطور ممكن است كه فرزند دلبندي كه از سوي خدا شايستگي نبوت را دارد، از پدري كه در عاطفه و محبت، خليفة خداست، گم شود و او اشك نريزد؟! گر چه او همه مصائب و سختيها را به خاطر خدا و در راه خدا تحمل ميكرد; اما همين كه ميديد، يك انسان كامل و يك بندة خوب خدا دچار مشكل شده و از او دور گشته، قطعاً اين مسأله براي او ناراحت كننده بوده است. شما در تاريخ ميبينيد كه حضرت زينب(3) و امام سجاد (7) نيز پس از شهادت امام حسين(7) بسيار گريستند. حتماً شنيدهايد مولايمان حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) در ماتم جدّشان حسين(7) بسيار ميگريند. مگر اين عزيزان نميدانستند كه حضرت اباعبدالله الحسين(7) به عاليترين مقامها رسيدهاند؟! مگر نميدانستند، جايگاه آن شهيد و عظمتش نزد خدا چگونه است؟! اما گرية آنها بخاطر ظلمي است كه مظلومانه در حق يك انسان كامل رفته است; بنابراين گرية حضرت يعقوب(7)، يك امر استثنايي نبوده است. در ضمن بعضي معتقدند كه حضرت يعقوب (7)، زياد گريه كردند، اما نابينا نشدند.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.